بهار آمد
يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۱۳ ق.ظ
بهار بالاخره رسید.ولی ترک های زمینهای تشنه تابستان ها، نشسته روی پیشانی ام...بهار رسید...اما وزش باد پاییز هنوز می آید بین گیسوانم و مانند برگ پاییزی بیرحمانه آنها را می اندازد روی شانه ... بهار ساکش را باز کرد... اما سوز زمستان انگار مانده توی رگ هایم..و با هر پمپاژ قلب، سرمایش وجودم را دربرمیگیرد.
آهای تابستان!پاییز!زمستان!رهایم کنید!
بهار آمده!
من میخواهم شکوفه ای بگذارم کنار گوشم و برای پرستوها دست تکان دهم ...
- ۹۴/۰۱/۱۶